پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات پسرم

جو جو هنرمند

  جدیدا کارای جالبی انجام میدم اینجا باروبان واسه خودم تل زدم توی عکس بعدی هم خونه مامانجون اش نذری بود منم کمک میکردم وسطل های اش رو میذاشتم سرم تا مامانم مجبور شه اونها روبشوره واقعا کمک کردم من!!!!!!!!!!!!   تراوشات هنری من روی کل بدنم ...
5 آبان 1392

بفرمایید تولد دو سالگی

مادر پدرانه خدایا هزاران بار شکر میکنیم تورا بخاطر داشتن عشقمان پرهام واز تومیخواهیم اوسالم وسلامت باشد وصدها سال در پناه تو زندگی شادی داشته باشد امین تولدت مبارک پرهام جان صدساله بشی پسرم الهی   بچه ها تفلد منه بیاین شمه هوت کنیم تفلد تفلد فیت فیت  این یادگاری تولدمه که به مهمونای عزیزم دادم تزیینات تولد من توسط دایجونم ببخشید نورش کمه ...
5 آبان 1392

پرهام مو کوتاه

   من بالاخره تن به سلمانی دادم وموهای خوشگلم رو کوتاه کردم ونمیگم چه بلایی سر ارایشگر ومامان وبابام اوردم بسکه گریه کردمو جیغ زدم اما در نهایت بسی زیبا شدم ...
5 آبان 1392

دل نوشته

امروز دلم خواست تا خاطرات پسرم پرهام رو در این وبلاگ بنویسم تا در آینده بدونه مامان وبابا برای فرشته کوچک زندگیشون وبزرگ کردنش حاضرن تمام تلاششونو بکنن این قسمتی از خاطرات عزیز دل ما هستش  میخوام چندتا عکس از تولد تا الان که 16 ماهه هستش رو براتون بذارم
5 آبان 1392