پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات پسرم

عشق ما

تولدانه و.....

12 مهر ماه 93 من سه ساله شدم به انتخاب خودم تم تولدم انگری برد انتخاب شد وکادو های خیلی خوبی هم گرفتم پسرم از خدا سلامت وعاقبت بخیری تورو میخوام ان شالله همیشه موفق و سالم باشی دوستت داریم پرهام جون   ...
7 آذر 1393

وقایع الاتفاقیه

سلام به همه مامانای مهربون بعد از یه غیبت طولانی اومدیم.علت این غیبت اول نبودن کامپیوتر بود ودوم یه نقاشی توی خونمون که کل زندگی کن فیکون شد بخاطرش وما یه خونه تکونی اساسی کردیم حالا هستیم با اتفافات این مدتی که گذشت طاغات وعبادات همه قبول  باشه وتوی این شبهای عزیز ما رو از دعای خیرتون محروم نکنیین   مان وبابا وپرهام به تئاتر رفتن..............................   پرهام در محلات به همراه خانواده بقیه در ادامه مطلب بفرمایین یه روز جمعه اطراف باغ فین یه اصفهان گردیه کوچولو تولد مامان پرهام من از وقتی پسرجان به دنیا اومد خیلی وقت بود میخواستم چ...
20 تير 1393

این روزها

پرهام کنار این گل زیبا وقتی این گل اوردم خونه خشک شد اما با مراقبت های شبانه روزی اینجانب دوباره جونه زده به خواسته پسر جان ما ازش عکس گرفتیم با این تیپ پیش  بسوی دیدن نی نی خوب اینم عکس چند روز گذشته من که به خواسته خود پرهام بود که یعنی آشتی با دوربین ...
31 فروردين 1393

فرشته کوچولو ما مهدی

ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله فرشته کوچولو ما به دنیا اومد 27 فروردین 93 این پسر کوچولو اسمش مهدی هست امیدوارم زیر سایه صاحب نامش همیشه سلامت باشه ایشون پسرخاله پرهام جونه البته پرهام خودش خاله نداره در واقع مهدی کوچولو پسرخاله مامان پرهامه تولدت مبارک مهدی جان ایشالله همیشه شاد وسالم باشی پسر کوچولو (آمین) وقتی نی نی رو دیدم همش احساس میکردم پرهام اینقد کوچولو نبود واصلا یادم نمیاد چطوری این قدری شد خدایا شکرت امیدوارم پرهام هم همیشه سالم وسلامت باشه(بازم آمین) ایشون هم علی آقا هستن داداش بزرگ مهدی کوچولو خدا ایشالله حافظ این پسرخاله ما هم باشه ایشالله ...
31 فروردين 1393

اولین پست سال 93

  سفره هفت سین خونه مامانی پ سر جان در حال پوشیدن لباس عید   پرهام در کنار حاجی فیروزها(البته با فاصله چون یه کم میترسید) عکس حاجی فیروز (این حاجی فیروزا توی یکی از میدونای شهر پدری من بود که کنار هر کدوم یه سین سفره هفت سین بود) فضای سبز خونه داییم پرهام توی حوض خونه دایجون   پسر عموی کوچولوم آرسین          سال نو مبارک ایشالله امسال سال خوبی وسلامتی واسه همه باشه امسال بعد از سه سال بابای پرهام هم با ما در لحظه ی سال تحویل حضور داشت وما در کنار خانواده وارذ سال 93 شدیم روز اول فروردین به دیدن مامانجون وباباج...
14 فروردين 1393

جا مانده های 92

این عکس محوطه رو به روی مدرسه مامانجونمه  (مامان مامان) وپسر ما در طی یک عملیات ضربتی دمار از روزگار این پرندگان بیجاره در اورد  وخیلی بهش خوش گذشت اما چند وقته هی میریم به هوای مرغ وخروس ولی نیستن این هم  ادم برفی هستش که با دایجون علی درست کرده که فرصت نکردم زودتر واسه گل پسر بذارمش این هم اقا پرهام گل در حال برف بازی کاکتوس های برفیییی این ها عکسهای جا مونده امسال هستش که  در روزهای پایانی سال 92 در دفترچه خاطرات پسرم ثبت شد.   ...
12 اسفند 1392

خداحافظ پوشک جان!!!!!!

بالاخره ما هم وارد دنیای ادم بزرگا شدیم عکس های بالا هم وسایل لازم برای بزرگ شدنه که البته خیلی آسون نبودا !دمپایی باب اسفنجی که دوتاشو دارم  ودو تا لگن یه ابی ویه نارنجی اونم پوشکه که با مارکهای مختلف دو سال ابروی منو حفظ کردن!!!!!!!! الان دقیقا 5 ماهه من دیگه روزا پوشک نمیشم و با دوست خوبم پوشک جان خداحافظی کردم البته شبا هنوز پوشک میشم چون برای دستشویی که بیدار میشم دیگه نمیخوابم وبی خواب میشم وهمه رو بی خواب میکنم در نتیجه مامانم کماکان بعضی از شبا پوشکم میکنه امیدوارم شبا هم دیگه پوشک نشم جا داره اینجا از مامان مامانم بخاطر کثیف کاریام وشستشوی  فرش ها ودعوا نکردن من تشکر خاص کنم   ...
11 بهمن 1392