آتلیه..........
عکسهای اتلیه من
روز عکاسی............
اونروز اصلا توی فاز عکاسی نبودم ووقتی وارد اتلیه شدم احساس کردم فضا نیاز به تغییر اساسی داره خلاصه دست به کار شدم وگیتار وخرس عروسکی جابه جا کردم در این حین بابام مامانم ودو تا دایی هام وخاله مهران در تلاش که من عکس بندازم یهو یادم اومد پاستیل باید بخورم
حالا از همه اصرار منم دیگه با کلی ناز ونوازش بالاخره شدم سوژه عکاس.............................
خدارو شکر عکسهام هم خوب شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی